شیرین در یک سالگی
اول از همه از دختر گلم عذر خواهی میکنم که چند ماه براش ننوشتم.نوشتن برام سخته یعنی بلد نیستم کلی به خودم فشار میارم تا دو خط مینویسم.
برات بگم وقتی یک سالت بود چند کلمه ای رو میگفتی البته دست وپا شکسته.
ما ما-بابا-عمی-تی تی-دید دید-من -هاپ-آقا-آب و ....
به باز میگفتی با به نرگس ننی و به دست د و به حامد حامی
با گفتن هر کلمه مامانی کلی ذوق میکرد و قربون صدقت می شد.کلی باهات تمرین میکردم که یاد بگیری اعضای
بدنت رو نشون بدی تا اون موقع چشم -بینی -لب-زبون-گوش-مو-دست -پا و ممه رو یاد گرفته بودی.
برات بگم دختر مامان وقتی ۱۲ ماهت بود با دستمال کاغذی صورتت رو تمیز میکردی -یاد گرفته بودی بوس کنی
اونم از نوع صدا دارش مداد دستت میگرفتی و نقاشی میکردی یا بهتر بگم خط خطی!!!!!!!!!
حالا دیگه همه رو میشناسی و با انگشتت نشون میدی.
وقتی که کاری که ازم میخواستی برات انجام نمیدادم قهر میکردی و شروع میکردی به گریه کردن الکی ها ...
(سرتو میذاشتی زمین و هو هو ........ میکردی دریغ از یه قطره اشک)
اینم از حال و هوای یک سالگی چه زود میگذره انگار همین دیروز بود.
اینم چند تا عکس خوشکل از دختر مامانی