لحظه های شیرین زندگی من،با زندگی شیرین تو
جمعه, ۱۷ آبان ۱۳۹۲، ۰۸:۱۱ ب.ظ
ختر گلم وقتی 18 ماهه بودی خاله مهدیه برات اینطور نوشت
تو زندگی آدما یه سری لحظات خیلی ناب هست...
لحظه هایی ک با وجود یه آدم دیگه بوجود میان...
مثلا یه بچه کوچولو با نمک که تو از حرف زدن باهاش سیر نمیشی....
وقتی هرچی میگی رو تکرار میکنه و تو با ذوق دست میذاری روی بینیش و میگی طوطی من...
و اونم تکرار میکنه طووووطی...
وقتی با اون دستای با نمک تپلش دستتو میگیره و میگه بیااااااااااا
وقتی اونقد اسمتو صدا میزنه ک روت نمیشه بهش توجه نکنی...
وقتی برات اخم میکنه و ابروهاشو تو هم میکشه و تو دیگه طاقت نمیاری و قربون صدقش میری و اونم میزنه زیر خنده...
وقتی همه میخندن و اونم زورکی میخنده...
وقتی ازش می خوای دعوات کنه و اون با جدیت میگه:
ئه!!!
وقتی یه مداد برمیداره و یه خط کوچولو روی کاغذ میکشه و با ناز از نقاشیش تعریف میکنه وسعی میکنه نظر بقیه رو جلب کنه...
وقتی هزاران بوسه ب سروصورتش میزنی و سیر نمیشی...
وقتی میره پشت در میشینه و با تمرکز با ی چیز کوچیک بازی میکنه...
وقتی صدای همه ی حیوونا رو برات در میاره...وااای ک چ بامزه میگه مَــــــــــــــــئــــــوووو....
وقتی همه رو به اسم کوچیک صدامیزنه،حتی بابابزرگ و مامان بزرگشو...
وقتی
تو بغلت میگیریش و بهترین حس دنیا بهت دست میده و باخودت میگی اگه در آغوش
گرفتن این بچه اینقدر شیرینه،پس بغل کردن بچه ی خود آدم چه حسی داره؟!!!
وقتی صبح زود از خواب بیدار میشه و با صدای خواب آلود صدا میزنه مَــــــــــریـــــم....
وقتی با انگشت اشارش ی چیزی رو نشون میده و میگه اوووونوووو....
وقتی دارن خداحافظی میکنن در حالی ک اتاقت باخاک یکسان شده و تو وسایل رو جمع میکنی و بجای عصبانیت فقط قربون صدقش میری...
وقتی هرچی بهش میگی بگو خااااله مهدیه،میگه:
مَ دی ده...
مَ دی ده...
مَ دی ده...
امروز فهمیدم قشنگ ترین موسیقی دنیا همینه:مَ دی دِه مَ دی دِه مَ دی دِه مَ دی دِه مَ دی دِه مَ دی دِه مَ دی دِه مَ دی دِه مَ دی دِه مَ دی دِه
دوستت دارم خاله
۹۲/۰۸/۱۷
چرا غم ها نمی دانند
که من غمگین ترین غمگین دنیایم
بیا ای دوست با من باش